پیشنوشت شد بیستوهفت سال طول عمری که از خداوند گرفتهام را عرض میکنم به مناسبت این اتفاق فرخنده که البته دوسه هفتهای از آن میگذرد دی تصمیم گرفتم بالاخره مطلبی را که چند وقتی است در ذهنم قیقاج میرود بنویسم و منتشر کنم ماجرا از این قرار است که دوستان روانشناس میگویند آدمی یک منِ واقعی» دارد که خودش است، با جایگاه و ویژگیهای واقعیاش در زندگی؛ و یک منِ آرمانی» من آرمانی همان است که آدم میخواهد باشد و نیست همان که ممکن است یک وقتهایی یواشکی و در دنیای خیالات، چند لحظهای خود را به جای او جا بزند و کیف کند منتها اشکال کار آن جا پیش میآید که فاصله من واقعی با من آرمانی زیاد شود به خصوص اگر شخص من آرمانی» را زیادی باور کند که نورعلینور است اینطوری در دنیای واقعی انتظار دارد به همان اندازه باورش کنند و جدیاش بگیرند، در حالی که دیگران با من واقعیاش معاشرت میکنند و آن یکی را اصلاً نمیشناسند میشود این بحث را پیچیده کرد و مته به خشخاش گذاشت که اصل
اشتراک گذاری در تلگرام